سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  مسلسل مسلسل جواب ضد خلق است
[ و گروهى او را پیش رویش ستودند ، فرمود : ] بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مى‏شناسى و من خود را از آنان بیشتر مى‏شناسم . خدایا ما را بهتر از آن کن که مى‏پندارند و بیامرز از ما آنچه را که نمى‏دانند . [نهج البلاغه]
کل بازدیدهای وبلاگ
1974
بازدیدهای امروز وبلاگ
0
بازدیدهای دیروز وبلاگ
0
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
مسلسل مسلسل جواب ضد خلق است
لوگوی وبلاگ
مسلسل مسلسل جواب ضد خلق است
اوقات شرعی
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   هومن  

عنوان متن ما و بشریت سه شنبه 86 مرداد 30  ساعت 5:39 عصر

 این کارها که چیزی که درست نمی شه.حالا فرض کن این کار رو هم کردیم چه فایده ای داره.بابا حکومت که با دو تا سخنرانی و چهارتا مقاله سرنگون نمی شه.آخه .... ولی ....نمی شه.

از این حرفها کم زده نمی شه.همیشه و همه جا می شه شنیدشون.تو تاکسی تو خونه تو دانشگاه. پیغام همشون هم یک چیزه مبارزه بی فایده است.اما آیا واقعا اینطوره؟چند سوال مطرح می شه.آیا اصولا مسوولیت مبارزه به گردن انسان هست یا نه؟اگر آره پس چطوری باید مبارزه کرد که ثمر بخش باشه؟

بیاید نوع انسان و نژاد بشر رو شکل یه انسان واحد در نظر بگیریم.بدن این انسان از میلیارد ها سلول درست شده.می دونیم که هر روز یه سری از سلول های بدن می میرن و سلول های تازه جانشین اونها می شن.بنابراین میلیاردها سلول هم زمانی عضو این بدن بودن که امروز از بین رفتن.پس شد چندتا سلول؟خیلی.همونطور آین آدمه زنده بودنش رو مدیون تک تک سلول هاشه از زنده و مرده است.بشریت هم وجودش رو مدیون تک تک انسانهایی که می دونستن بعد از مدت کوتاهی(کوتاه به نسبت عمر نژاد بشر)از بین می رن اما تلاشی که کردن نه فقط برای خودشون که برای کل اجزا بوده.برگردم به بدن فرضی فکر کنید یه روز سلول های بدن آدم با خودشون بگن ما که دو روز دیگه بیشتر زنده نیستیم چرا خودمون رو خسته کنیم؟بی خیال فعالیت.چی می شه؟ آدمه می میره اما سلول ها دیگه اون دو روز رو هم زنده نمی مونن.چون حیاتشون به عنوان جز وابسته به حیات کل بوده.یعنی به بیان دیگه حیات هر سلولی تو بدن هم وابسته به بقیه سلول هاست و هم حیات بقیه سلول ها وابسته به اون تک سلوله.بشریت هم همینجوریه یعنی وجود بشریت وابسته به وجود فردی به نام الف می شه و حیات الف هم مشروط بر اینه که بشریت وجود داشته باشه.از اینجا به چه نتیجه ای می رسیم؟به اینکه کل بشریت در مقابل الف مسووله چون بهش وابسته است الف هم مسووله چون اگه بشریت نبود او هم وجود نداشت.از اینجا اینکه هر فردی فقط و فقط در مورد خودش مسسوله نفی می شه.اما خوب این مسوولیت در مقابل بشریت چطوریه یه بحث دیگه است.سلول های بدن همشون یه کار مشترک رو انجام میدن.همه زنده ان و باید تا جای ممکن زنده بمونن.اکسیژن مصرف می کنن.رشد می کنن تغذیه می کنن و می میرین.اما خوب هر کدوم یه مسوولیت خاص هم دارن که تاثیرش برای کل بدنه.یه سری مواد مغذی رو سوا می کنن می فرستن واسه بقیه یه سری اکسیژن رو پخش می کنن یه سری هم نعش سلول های مرده رو از بین می برن که تو دست و پا نباشه.آدمها هم همینطوری هستن یا بهتر بگم باید باشن.یه سری باید تولید کنن یه سری باید هنرمند باشن تا روحیه بقیه رو تسکین بدن یه سری هم باید مبارزه کنن تا شرایط برای بقیه بهتر بشه.هیچکدوم از این کارها بهتر یا بدتر از بقیه نیست.فقط بحث انتخابه که هر کسی چی روشی رو برای انجام وظیفه اش در مقابل بشریت انتخاب می کنه.یکی تصمیم می گیره و می شه چه گوارا و یکی دیگه تصمیم می گیره و می شه مادر ترزا.هرکدوم تصمیم گرفته بودن به شیوه خودشون برای بشریت کاری رو انجام بدن.

ادامه اش باشه برای پست بعد. 


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ما و بشریت


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ